چقدر ما پسرا از دست این دخترا زجر بکشیم

 

هفته پیش  رفته بودیم عروسی تو شهرستان سه شب اونجا بودیم با کمال افتخار

شب اول که حنا بندون بود بزن و برخص چه حالی داد داماد آخرین حمام مجردیش و رفت و بنحو احسن مراسم جلقة الوداع و بجا آورد حالا بماند که داماداهای کس لیس این دوره زمونه همشون پیش خور که میکنند هیچی بچه هم پس میندازند خلاصه بماند شب حموم حنا گذشت و عروس و  داماد صاف وصوف کردند واسه فردا شب که ترتیب همو بدند .

فردا بعد از ظهر با شروع شدن عروسی ، عروسی کوچی هم در کون مبارک ما برگزار شد چون دسته دسته لعبت بود که خدا تو زنبیل گذاشته بود و میفرستاد دم باغ مورد نظر خوشم میومد که هنوز نرسیده لبنیات و مریختند بیرون و میشستند این ابول ما هم هی جلو پای این شاه کس ها پا میشد و مینشست پا میشد و مینشست من مرده این معرفت ابولم هستم که تا یه خانم محترم میبینه زود پا میشه سعدی کسخل بود که گفت ادب از که آموختی گفت از بی ادبان .

خلاصه عرضم به درزتون که مجلس که حسابی گرم شد همه زدند تو کاره رخص و این ابول ما هم پاشد و دیگه ننشست هر چی کت و میکشیدیم روش بازم سرک میکشید منم که کفری شده بودم   از ترس آبرو زدم تو سرش و گفتم بخواب بابا اینجا همه آشنان ، زشته فردا پس فردا میریم محله میدمت دست فخری اوپلی دلی از عذا در بیاری خلاصه با وعده سر خرمن بچه رو خوابوندم زدم وسط مجلس نمیدونم چه مدلی میرخصیدم فقط میدیدم که دارم میرخصم خلاصه تو کونم عروسی بود فقط دعا میکردم که تو عروسی دعوا و چاقو کشی نشه چون ماتحتم پاره میشد .

آخرای شب شد داماد که خارو مادرش اومده بود جلو چشاش از بس این ور اون ور دویده بود و با اون رخص افتضاحش زوری رخصیده بود با صدای بلند گفت پونزده میلیون خرجم شده امشب همتونو میکنم  ملت به روشون نیاوردند و گذاشتند پای کس خلیش چرا که اگه کسخل نبود زن نمیگرفت .بابای داماد که دید حال بچش خرابه و تب کسکی گرفته مراسم عروس کشونو راه انداخت ( با آهنگ معروب دیدید اونی که نمیداد آخرش داد ساخته عباس میر هیکل )

ماشین عروس که راه افتاد من یاد فیلمای هالیوودی افتادم دم داماد گرم چه تیکافی کرد مگه ما به گردش میرسیدیم تو همین گیر ودار عروس کشون بودیم که یهو یه ماکسیما از راست کشید چپ و زرت راننده قمصور شد و یه راست رفت تو بلوار کله زد ما هم که حس انسان دوستیمون زود گل میکنه رفتیم کمک تا رسیدیم دم ماشین دیدیم به به ماکسیما شده کمپوت هلو چه دو تا تیکه ناز و جلفی توش بودند با خودم گفتم کاشکی داماد میومد این دوتا جیگرو میدید و امشب و به یاد این دوتا مظلوم عروس و ....

هی اه و ناله میکردند و ما هم دلداری میدادیم که چیزی نشده دهن سرویس پسر دائیم بهشون میگفت خانما روزگار بد کیری به شما زد اما اشکال نداره شما عادت دارید به این چیزا بعد یه مدت دیگه بهشون گفت خانم عقبتون هیچی نشده اما تقه محکمی به جلوتون خورده(البته منظورش ماشین بود) بعد اینکه درشون آوردیم از تو ماشین کلی ماشینو گشتیم تا یکدستگاه گوشی موبایل پیدا کردیم زنگ زدیم به پدر دختره که بیاد تو همین حین یه چشممون به جمال جلف این دوتا خانوم بود و یه چشم دیگمون به گوشی موبایلش خدا بده برکت من که خودم تو این راسه ادعا دارم اینقدر کس شعر و sms سکسی و عکس و فیلم سکسی یکجا ندیده بودم تو contact گوشی که میرفتی انگار دفتر انتخاب اسم ثبت احوالو باز میکردی (خدا بده برکت) انواع اسم پسر ایرانی توش بود ما مشغول کند و کاو بودیم که بابا یکی از دخترا با دو تا مامور اومد از ظاهر و گنده گوزیای طرف معلوم بود که یه خری واسه خودش تشریف داره شروع کرد بد و بیرا گفتن به دخترش خودم شنیدم که با لفظ جنده خطابش کرد بد پرید به ما که شما حواس دختر منو پرت کردید من گفتم حاج آقا ما قصدمون ثواب بود کبابمون نکن اما طرف بازم پر روئی کرد داشت شورو از مزه میبرد که دهن مبارک پسر دایی ما باز شد : آخه مردیکه کس میخ یه نیگا به کس و کون دخترت بنداز جمعش کن این لاشی و از تو خیابونا همین قدر بدون تا همینجاشم اگه نکردیمش و فرار نکردیم خیلی مرد بودیم چونکه واسه دختر تو یکی کم و زیاد فرقی نمیکنه ..... همین جوری داشت نطق میکرد ، طرف اصلن کپ کرد حرف حساب هم که جواب نداره خلاصه دو تا مامورا ما و بقیه رو متفرق کردند و بهموون گفتند برید بخوابید تا لحاف یخ نکرده تا اینو گفتند من یاد داماد افتادم با یه حالت روحانی دستامو بلند کردم و گفتم خدایا به این عروس امشب ما صبر و استقامت بده تا بتونه زیر دست و پای این داماد ناشی شق درد کشیده دوام بیاره  همه گفتند آمین بعدش گفتم خدایا این دو تا دختر امشب و هدایت نکن چون کارشون زیادی خیطه هر از چند گاهی مارو بفرست اونها رو بکنیم دوباره همه گفتند آمین . شما هم بگید آمین .

نتیجه گیری :

1- از این دخترای مرفه جلف که همه سرمایشون جنبه های سکسیشون هست بپرهیزید اونا رو به خدا و من وا بگذارید 

2- این نتیجه رو خوب بخاطر بسپارید چون من هنوز آثار برشته گی رو ماتحتم هست تو همچین موقعیت هایی اولین کاری که باید بکنید به موبایل خودتون زنگ بزنید با موبایل طرف تا شمارش تو گوشی شما بیفته

3 - یه روشی هست مال ویت کنگ های ویتنام و اون اینه که تو همچین موقعیت هایی اول باید ترتیب دختره رو بدید بعد زنگ بزنید به پدر مادر دختره تا اون ها هم بیاند و ترتیب تونها رو هم بدید چرا که احتیاط واجب هست که پدر و مادر همچین آدمایی رو هم باید گائید و طبق استفتا هایی که من کردم این کار ثواب هم داره .

 

نازنین دختر همسایه روبروئی

ره چنان بسته ست که پرواز نگه

 ره چنان بسته است که پرواز نگه

درهمین یک قدمی میماند

کورسوئی زچراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی است

نفسم میگیرد

که هوا هم اینجا زندانی است

حکایت این ماشین ما شده حکایت پراید ممد صادقی ، شدیم سوژه  رفقا آقایون خانوماخیلی سخته آدم اعصابش از این دوره زمونه مگسی باشه بعد بیاد اینجا بخواد چرت وپرت بنویسه اصلن حسش نیست اما چه میشه کرد هر از چند گاهی باید رو این صندلی شکسته بنشینم و تو دنیای  گشاد وب به قول بعضیا آپ کنیم .

دیروز بعد از مدتها سوار تاکسی شدم راننده یه پیرمرد بود و چه پیرمرد جلبی چراااا؟؟ میگم خدمتتون بعد سوار شدن یکم جلوتر یه آقای دیگه هم سوار شد و چون تاکسی پر بود کنار من نشست جلو ،، من به راننده نزدیکتر شدن همانا و رفتن دست حاج آقا تو لنگ و پاچه ما هم همانا من مونده بودم خدایا آخه من این وسط چی بگم تصمیم گرفتم بیخیالی طی کنم به قول گفتنی ما که از خودمون شک نداریم به مقصد که رسیدم بهش گفتم حاجی پسندت شد مثه منگلا نگام کرد و بقیه پولمو پس داد .

از ماشین که پیاده شدم با خودم گفتم خاک بر سرت نازنین که واسه جنس به این خوبی که تو همه سنی مشتری داره اینقدر شلنگ و تخته میای  نازنین کیه میگم خدمتتوووون .

این پرتره رو بابا بزرگ مرحومم وقتی 1 سالم بود از من و نازنین کشید نقاشیش زیاد خوب نبود اما عمق مطلب و  بخوبی نشون داد نازنین  دختر همسایه روبرویی و همبازی همیشگی من بود و هست هیچ وقت یادم نمیره وقتی زبون باز کرد اولین جمله ای که میگفت این بود ( دووولت و برم) چیزی که الان هم میگه اما به یه شکل دیگه . دو سال و نیمش که بود از خونشون فرار کرد اما چون درست نمیتونست راه بره زود پیداش کردند تو سه سه سالگی وقتی داشت با من حال میکرد مامان باباش دیدنشو از اون به بعد دیگه نذاشتند همراه با اونا فیلم سوپر ببینه خودش تو دفترچه خاطراتش این حادثه رو بعنوان دردناکترین حادثه زندگیش یاد کرده  تو جشن تولد هفت سالگیم یه اسپری ویاگرا به من هدیه داد و آبروی من و پیش همه فامیلامون برد . به هر حال بد چیزی نیست خودش میگه که جز من کسی و نداره اما من بیست و دو  ساله که به این حرفش شک دارم .

 

   

شاید از عکس  بالا بتونید تفاوت دختر و پسر و از همون بچگی درک کنید به بهترین و منطقی ترین برداشت از رو عکس من و نازنین به قید قرعه یه هدیه  به رسم طاغوت نه ببخشید تابوت ای بابا به رسم یابووو میدیم خوب عزیزان شومبوس گومبولی ، من دیگه برم یه چرخی تو خیابون بزنم نه صبر کن یه چیزی یادم افتاد راستی پلیده از رو این عکس میتونی آمار چیز منو روو کنی اگه تونستی خبرم کن بای .

بد آموزی در محل

 سلام

دیروز تو خونه بودم که دیدم که یکی دستشو گذاشته رو زنگ و بر نمیداره اومدم اف اف و بر داشتم و گفتم کیه که یه مرتبه یه خانم نیمه محترمی گفت میای دم در یا بیام اون تو جرت بدم منم از همه جا بیخبر گفتم زحمت نکشید الان میام دم در همون جا جرم بدید راحت ترم مثه گوله رفتم در وباز کردم دیدم همسایه بغلی با پسر 12 سالش دم در ایستاده گفتم سلام مهناز خانم گفت چه سلامی چه علیکی این رسمشه گفتم رسمه چی گفت صد بار گفتم وقتی تو محل با رفیقات  جمع میشید و چرت و پرت میگی این بچه ما رو تو جمع خودتون راه ندید پسرم دیشب به باباش گفته مردیکه کس لیس گفتم خوب بچه یه چیز دیده حتما که به زبون میاره گفت ااوا خدا مرگم آخه چند روز پیشا هم به خاله کوچیکش گفت کونده پریود از همه بدتر دیشب میگفت عمه پروانه اش تک پرونه گفتم خوب اگه اینطوریه مادر یه همچین بچه ای با این روحیات و باید گایید تا این حرف و زدم دیدم گل از رخ مهناز خانم شکفت و گفت اوووا آقا شایان شما هم که همش حرفش و میزنی کی میخای عمل کنی یه مرتبه بچه گفت مامان شب به بابا میگم که جنده رسمی شدی منم بلافاصله گفتم مهناز خانم دیدی گفتم بچه هرچی و میبینه میگه خدایی عیب رو منو بچه محلا نذارید .

حرضت عباسی ما خیلی زور میزنیم غلت املائی نداشته باشیم اما احیانا اگه غلت املائی داشتیم بدونید عمدی این کارو کردیم تا شما عزیزان این غلت ها رو بگیرید و ما به قید قرعه به هفت هشت تای شما چند تا فحش آب دار هدیه بدیم .

 

خیلی از عزیزان تقاضا کرده بودند که اگه میشه  یه عکس کوفتی از خودتون بزنید تو این وبلاگ من به درخواست شما لبیک میگم این دفعه عکس اوشگول و در پست بعدی عکس خودم را میزنم اینجا اما خدائی ازعکسای ما سوء استفاده نکنید واسه مخ زنی اینترنتی ...عکسی که در رو به رو مشاهده میکنید متعلق است به اشگول (مدیر مسئول ، طراح و نویسنده ) این وبلاگ بعضی از وقتا که مطلب جدید نداره واسه نوشتن میشینه دم در و خوش آمد میگه نکته جالبی که جاداره به اون اشاره کنم اینه که سایز ک..ی..ر این آقا توسط یکی از دوستان اینترنتیش (پلیده خانم ) کمتر از 20 سانت برآورد شده که همین امر باعث تکدر خاطر ایشون شده و مدتی هست بخاطر همین موضوع  با هیچ دختری ارتباط برقرار نمیکنه حتی فخری اوپلی ( جنده محل) که جا داره همین جا از زحمات شبانه روزی فخری در جهت پر کردن اوقات فراغت جوانان محل تشکر کنم و از همین جا بوسه میزنم به جای جای بدن این دختر  زحمت کش و از بچه محلا عاجزانه تقاضا دارم همانطور که در روایات اومده مزد آدم زحمت کش و قبل اینکه عرقش خشک بشه، بدید . و از پلیده خانم هم بخاطر این اخلاق غیر ورزشی انتقاد میکنم خوبه  ما هم از رو عکس دخترا بگیم کالیبرشون چنده !!!! (باور نمیکنی عکستو بفرست)

نتیجه گیری : ما از مطالب بالا نتیجه میگیریم که با معرفت باشیم و همیشه به پدر و مادر خود احترام بگذاریم و شبهای جمعه خیلی خیلی در پارک بازی کنیم تا خسته بشویم و زود خوابمان ببرد تا مامان و بابا هم از دست ما راضی باشند

 

امان از تجربه

 سلام

دیده بودم که بعضیا از رو پیشونی آدم بخت اقبالش و بخونن اما ندیده بودم کسی از رو عکس آدم سایز چیز آدم و رو کنه قضیه از این قراره که من تو پست قبلی یکی از معضلات اجتماعی که شق درد هستش رو بررسی کردم به شرحی که در پست قبلی میبینید یکی از دختران غیور که ظاهرا اوشگول و دیده بود در یک کامنت پر محتوا گفته بود که 20 سانت بهت نمیاد و من از اینجا اعلام میکنم که هر کی میخواد سایز چیزش بیاد دستش کافیه عکسشو واسه این خانم با استعداد ایمیل کنه تا ایشون بنا به تجربیاتی که در این زمینه دارند بفرمایند که به کی چند سانت میاد . ( امان از تجربه)

این روزا با بچه 5 سالش هم با ترس و لرز میشه کل انداخت چه برسه به هم سن و سال خود آدم . کامپیوتر و اینترنت و ماهواره و ... باعث شده این جقله ها که وقت آزاد دارند هر چی و که دوست دارند یا واسشون علامت سواله بصورت عینی ببینن و یاد بگیرن اگه قدیما میگفتند فلانی چشم گوشش بازه الان باید بگیم فلانی چشم و گوشش دریده ست.

مثلا این روزا اگه بچه ات ازت پرسید بابا دختر بچه همسایه بالایی چه جوری بوجود اومد و تو گفتی که بابا مامانش از تو کلم پیداش کردند مطمئن باش بهت میگه اااهه پس فقط تو خونه ما بکن بکنه !!! بنظر من تو این زمونه باید طرز استفاده کاندوم را از مهد کودک به بچه ها یاد بدند تازه اگه بلد نباشند که مطمئنن بلدند .

چند هفته پیش بود پیش یکی از رفقا که مغازه خدمات کامپیوتری داره بودم دو تا دختر 15-16 ساله اومدند و دو تا سی دی دادند واسه رایت کردن چون مغازه شلوغ بود سی دی هارو گذاشتند و گفتند نیم ساعت دیگه میایم میبریم از رو کنجکاوی سی دی ها رو که باز کردیم دیدیم فیلم سوپر درجه یکه یکه وقتی برگشتند سی دی ها رو ببرند قیافه هاشونو که دیدم شرمم شد متلک بگم دو تا بچه با قیافه معصوم و میدیدم روبروم که بزودی با این روندی که پیش گرفتند از راه به در میشند و با محدودیت ها و عقایدی که تو ایران هست بزودی مهر جنده رسمی یا تک پرون فرد اعلا روشون میخوره .

نظریه فروید هیچ جای دنیا مصداق نداشته باشه تو ایران فعلی مصداق داره با این همه محدودیت الکی نمیخوام حرفای پست قبلی رو واکس بزنم اما نیوتن هم با اون عظمت علمیش اولین دختر سکسی و که دید معاملش بهش گفت خاک بر سرت با اون قانون جاذبه ات چون من دارم میام بالا .

 

نتیجه گیری : از مطالب بالا هر نتیجه ای بگیرید من قبولتون دارم پس راحت باشید .