ساعت چنده؟



حتما حکایت اون کسخل و شنیدید شبها وقتی میخواسته بدونه ساعت چنده شروع میکرده به سرو صدا کردن همسایه ها هم شاکی میشدند داد میزدند مردیکه فلان مگه مریضی ساعت 3.5 بعد از نصف شب سرو صدا راه انداختی اونم میفهمیده ساعت سه و نیمه میگرفته میکپیده خوب اگه اینو شنیدید بدونید مطلب من هیچ ربطی به این مطلب نداره .
یه بار نصف شب زنگ زدم 119 ببینم ساعت چنده آخه 119 نصف شبها خیلی حال میده آدم زنگ بزنه چون واسه فهمیدن ساعت نیازی به روشن کردن لامپ یا جدا شدن از تختخواب و غیره نداره بویژه اینکه تاریخ رو هم میگه آقا هر چی زنگ خورد جواب نداد منم زنگ زدم 118 یه خانومی گوشی و بر داشت تا گفت الو من با صدای خواب آلود گفتم : خانم شبتون بخیر جواب داد مرسی بفرمایید من گفتم : خانم میشه بگید الان ساعت چنده گفت زنگ بزنید 119 گفتم زنگ زدم هیچکی توش نبود حالا شما بگید.
 الاغ باورش نشد که 119 جواب نمیده با یه حالت تهدید آمیز گفت : آقا اگه بخوای اذیتم کنی و دستم بندازی منو اذیتت میکنم آقا اینو که گفت خواب از کلم پرید گفتم : عجب ! چه اذیتی من فقط میخوام بدونم ساعت چنده همین . بعدشم مثلا میخوای چیکار کنی .
 گفت : شمارت اینطرف تو مانیتور من مشخصه فردا یه ترتیبی میدم تلفنت قطع بشه منم سریع گفتم : به تخم چپ سرنده پیتی اگه اینکارو بکنی خانوادم یه عمر دعات میکنن از بس صبح تا شب تو اینترنت پلاسم گفت : پس معلومه پوست کلفتی منم که کفری شده بودم گفتم : حالا هر چی... میگی ساعت چنده یا نه؟ اونم مثله این دختر بچه های لج باز گفت نه ... منم از لجم گفتم پس لا اقل بگو ساعتی چنده ..
ناکس اینکاره بود زود دوریالیش ولو شد گفت : اینو زنگ بزن خونه عمت از عمت بپرس .. گفتم عمم الان خوابه بعدشم عمم مزنه دستش نیست تو بگو ببینم جیبم اجازه میده مشتریتون بشم یا نه اینو که گفتم شروع کرد به فحش دادن کلی فحش داد منم تک به تک جوابشو دادم آخر کاری صداش میلرزید خلاصه کم آورد قطع کرد.
 پیش خودم گفتم حقته تا تو باشی وقتی یه پسر مودبانه ازت میپرسه ساعت چنده توهم مثله آدم جوابشو بده . آخه یکی نیست بگه لاشی میمردی بگی ساعت چنده هم اعصاب خودتو خراب نکنی هم دهان مبارک ما رو به فحش آگنده نکنی ازهمه بد ترخواب از کلم پرید .. بعدش من پیش خودم گفتم تلفن واسه یه هفته هم که شده قطع میشه اما نشد که نشد من از این نکته فهمیدم که حق با من بود و خدا هم با من بود و این یک پیام بود ..
صبحش دادشه کسخلم میگفت دیشب تو خواب بلند بلند فحش میدادی منم گفتم : جدا حالا چی میگفتم ؟
  شرافتی من اصلا قصدم مزاحمت تلفنی نبود دنده طرف میخارید ما هم جای خارش، مالش دادیم اما یکی از رفقای کسخل ما خوراکش مزاحمت تلفنیه اگه 60 تا خاطره تعریف کنه پنجاه و هفت تاش مزاحم تلفنیه طوری واسه رفقا تعریف میکنه که اینگار آپولو هوا کرده تو آرشیوش از بچه 9 ساله داره تا پیرزن 80 ساله ، اما خدایی بچه زبون داریه ازایناست که خدا فقط واسه همین یه منظورخاص خلقش کرده طوری با یه پیرزن رفیق شده بود و مخش وگذاشته بود تو فرغون که پیرزنه دعاش هم میکرد که زنگ میزنه حالشو میپرسه ... تابستون رو یه پروژه کار میکرد خیلی جالب بود طوری که من هرموقع میدیدمش سراغ پروژه رو ازش میگرفتم اونم با کلی آب و تاب توضیح میداد قضیه از این قرار بود که تلفنی با سه تا خواهر رفیق شده بود حتی واسه این خانواده از شهرستان مهمون امده بود با اونا هم رفیق شده بود و قرار دیدارحضوری گذاشته بود به عبارتی مزاحم تلفنی خانه عفاف شده بود.. این رفیق ما از رو کسخلی و محض خنده و خود شیرینی پیش بقیه دوستان این کارها رو میکنه حالا درکنارش چیز دیگه ای گیرش میاد امریست جدا اما بعضی ها یا بهتر بگم اکثر مزاحم تلفنی ها دنبال خالی کردن عقده های جنسی خودشون هستند که آدم باید به حال اینجور آدمای روانی که به راحتی حریم یه خونه را میشکنند تاصف بخوره .. تکبیر..... مرگ بر آمریکا .. مرگ بر اسراییل ... درود بر رزمندگان اسلام .. سلام بر شهیدان ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نتیجه گیری : ما از مطلب بالا نتیجه میگیریم که اگه مادام کوری میفهمید ایرانی ها قصد دارند با تلفن چیکار کنند اونو اختراع نمی کرد