به تخمم که فیلتر شدیم

راستی این اوشگول هم صبح تا حالا 10 بار اومده در خونه ما پیش داداش کوچیم پیغام گذاشته که اگه من آپ کردم بگم جواب معما چیه .. از اون روزی که این معما را آپ کرده ریشش و پروفسوری میتراشه  منم یابو آب دادم واسش گفتم بگذارم زمستون امسال و زیر کرسی با شامبول خودش درد ودل کنه و با پر فسور بودن خودش حال وزیتی  آقا جواب مسابقه بچه شیر خورست   پیچ پیچیه یعنی تو قنداقه . میدونی بچه ست اما نمیدونی پسره یا دختر ... الله اکبر که این چیزا فقط به مغز جونور کسخلی  مثه تو می یاد اوشگول جان . فدات بچسبم .

امشب تو محل داشتم میومدم اعصابم خفن ریخته بود به هم تو راه فخری اوپلی و دیدم تو پرانتز بگم که 20 هزار تومن دستی بهش قرض داده ام که نگرفتم هنوز تا منو دید کلی تحویل گرفت و گفت نمی یای تا بدهیم و بهت صاف کنم منم که پاک قاطی بودم گفتم آکله!!!!!! بخشیدم بهت . 20 تومن تا اینو گفتم برق گرفتش شروع کرد به فحش دادن : خاک به سرت کنم خاک به سرت کنم من نعشمم رو زمین باشه 20 تومن می ارزم و رو هوا میبرنم . راهشو کشید و رفت اما تا 50 متری صدا فحشاشو میشنیدم جیگرم خنک شد آخه خیلی وقت بود سر به سرش نگذاشته بودم .

و امااااااا ، همانطوریکه همتون تا دسته مطلعید  hit وبلاگ اوشگول که این روزا نعوذ چشمگیری کرده بود به یکباره با فیلتر شدنش به گا رفت که این هم یک پیام بود از ماوارء الطبیعه . فقط اینو بدونید که با این کار دو نفر از ارتش 20 میلیونی کم شد چون من و اوشگول تعهدمون را نسبت به این آب و خاک از دست دادیم و رفتیم که بریم آنتالیا تفریح از اونورم میریم دانشــــگاه کار با کس آمریکا واسه تحصیلات عالیه.

داشتم لیست کلمات کلیدی که  عزیزان بازدید کننده تو گوگل search کردند و به این وبلاگ تشریف آوردند و میدیم که فهمیدم فیلتر شدن ما بیخود نبوده کلمات کلیدی سرچ شده به ترتیب عبارتند از :

داستان سکسی با پسر

شق درد

سکس با دختر

دختر همسایه

سکس با دختر بچه

مشاهده خانم با وب کم

شق درد

و ........

ماه رمضونی پیام نمیدم چون حیف این ماه که آدم توش وبلاگ هوا کنه حسن ختام هم به مناسبت فیلتر شدن این وبلاگ یه شعر از اخوان ثالث (ثالث همان سه کار است نزد اهل قلم)  واستون میگذارم بخونینش و زود برید بخوابید تا لحاف یخ نکرده .

 زمستان

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
 به اکراه آورد دست از بغل بیرون
 که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک
 چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
 مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
 منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
 تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
 حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است .

                                                                                                   (  نوشته شده توسط بچه مثبت)